سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

گفت باید دید و ببریدند باز

گفت باید دید و ببریدند باز 
در درون خواب خوابیدند باز


کودک وهم خودند و راه را
خواستند و آه بازیدند باز


جملگی عشق تو در ابراز شد
از چه ایشان جمله ترسیدند باز؟ 


ناخدایا خیر و شرّ را پار نیست
هر دوشان یک جبّه پوشیدند باز


صحبت عشق است و خلق از عشق پاک
همچو خاک و پوکه پاشیدند باز 


گفت باید رفت و بنشستند خوش
وقت بنشستن به تقلیدند باز 


وقت برجستن به گاه روشنی
جملگی در شکّ و تردیدند باز


از نویی آواز سر دادیم و لیک
کهنه ی ویرانه بوسیدند باز 


رو رو حلمی بی سبب دل خوش مکن
خلقتی با خویش ترشیدند باز


۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان