تا زمانی که روح در وضعیت آگاهی انسانی به سر می برد امر خیر او نیز مصادره می شود. روح در وضعیت خالص خود ماورای خیر و شرّ قرار دارد و هدف نهایی سالکین رسیدن به این وضعیت ماورایی ست، تا در حالی که همچنان در تن و ذهن و روان و در اقلیم قطبین و دوگانگی ها به سر می برند، از تاثیر همه شان آزاد باشند. این آزادی روح، آزادی از همه چیز و یک وضعیت خالصاً الهی ست.
مصادره ی امر خیر یک موضوع آیینی ست. یعنی زمانی رخ می دهد که روح هنوز به شکوفایی معنوی نرسیده و خیر را غایت عالم و خیر را با حقّ برابر می گیرد. اینجا نظام آیینی آگاهی او عمل خیر او را به نام خود سند می زند و چون امر خیر مصادره ی آیینی شد، از خیر تهی می شود و با بدنه ی آیینی یک نظام آگاهی که از جنس جهان مادی یعنی از عنصر منفی شرّ است همگن شده و در نهایت خیر به شرّ تبدیل می شود و دوباره روح را به زیر می کشد.
بنابراین از نقطه نظر روح، در نهایت خیر و شرّ با هم توفیری ندارند و در این اقلیم دوگانه ی مادی-معنوی، شرّ-خیر، تاریکی-نور، مدام در حال بدل شدن به یکدیگرند و از نسبیت، موازنه و قوانین موج-ذرّه ای عوالم سفلا تبعیت می کنند. تا آن زمان که روح به درک عشق عدم وابسته و عمل بی تعلّق برسد. عشق عدم وابسته یعنی روح فارغ از نظام های آیینی و بدون برچسب های انسانی و بدون نیاز به هر گونه توجّه، مزد و پاداش مادی و معنوی به کار درست می پردازد. درستکاران هرگز در هیچ جبهه، نظام و ساختار آیینی -که همه ی اجتماعات بشری چنین اند- جای نمی گیرند و ایشان خادمان روح الهی در هر وضعیت ممکن اند.
روح الهی بی مذهب و ملیّت است و هر جا اراده کند جاری می شود و با آن که هیچ ملّت و مذهبی از روح الهی خالی نیست امّا درجات ظهور و بروز آن در اقوام و ملل و آیین های گوناگون بنا به پذیرایی نسبت به آن متفاوت است. این مذهب عشق است که به جستجوی عناوینی چون صلح جهانی، آشتی ملل، حقوق بشر، وحدت مذاهب و لاطائلاتی همچون اینها نیست، بلکه در پی رشد و شکوفایی فردی و معنوی تک تک دنباله گیران خود است تا ایشان را از تمام عناوین و تعلّقات انسانی به مقصد جهان روح آزاد سازد.
روح الهی نه غربی و نه شرقی ست، بلکه از چشمه سار میان است و در اقلیم وسط جای دارد و از چپ و راست مبرّاست و بر چپ و راست جاری می شود و روح را از چپ به راست و از راست به میانه و از میانه به بالا می کشد. راه میانه، صراط مستقیم است. روح از راه میانه عروج می کند و در این راه از آگاهی تن، عواطف، ذهن و روان به سرمنزل روح راهی می شود و در آنجا الی الابد از چنگال مصادره جوی جهان خیر و شرّ خلاص شده و در روح به جای مشغولیت به امر خیر به امر الهی ِماورای خیر و شرّ مشغول می شود و امر الهی همانا عشق بی قید و شرط است.
حلمی | کتاب لامکان