سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

سرباز تو در هر ره، کار تو کند با جان

سرباز تو در هر ره، کار تو کند با جان
دلدار تو با هر دل، می بخشد از این شریان

چون جان ندهد عاشق، دیگر چه کند آخر
چون سر ندهد سردار، ساغر چه کند درمان

باید که ز سر ریزی چون حکم کنم با تو
باید که به جان خیزی، چون من تو بخوانم هان

چون جام خطر نوشی کار تو فراموشی
مِی نوشی و خاموشی، این رسم خداخواران

چون عزم کنی دیگر از ناز و نظر بگذر
همراه شوی با ما، گریان و گهی خندان 

گاهی شب طوفانست، هم گاه بهارانی
هم گاه زمستانی، ویران کُن و خوش سوزان

گاهی به شفاخواهی گریان به تمنّایی
هم گاه چو جانبازان صد درد کنی بریان

ای درد تو درمانت، جز درد مجو با ما
ای مرگ به قربانت، جز خنده مزن گریان

ای گریه تو مسروری بر گونه ی مستوری 
ای خنده تو مسحوری در بزم خدامردان

ای روح تو مأموری تا طبل خدا گردی
حلمی برو معذوری از خانه ی بی دردان
سرباز تو در هر ره، کار تو کند با جان | غزلیات حلمی

۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان