سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

در چلّه گاه جانت من جز خطر ندانم

در چلّه گاه جانت من جز خطر ندانم
از رزمگاه دیوان هرگز حذر ندانم


گفتا به خانه ی دور با ما سلانه برخیز
گفتم سلانگی چیست؟ من این خبر ندانم


آری به منزل دوست باید به جان پریدن
هر سنجری به جز دوست جز رهگذر ندانم


دارالولایت عشق آن سوی آسمان هاست
بی شک که تا در دوست من هیچ در ندانم


سلطان شبی مرا گفت آیینگی تمام است
یعنی که از جهان هاش دیگر اثر ندانم


بس کار ما عجب شد، کس هم ز ما نپرسید
کس هم بپرسد آخر،‌ من -کور و کر- ندانم!


با خلقتی که کردی من پای رفتنم نیست
مر حلمی ام تو کردی، جز بال و پر ندانم

در چله گاه جانت من جز خطر ندانم | غزلیات حلمی

۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان