سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

بی گمان باید که در ارّابه ی طوفان شدن

غزل ۳۱۶.


بی گمان باید که در ارّابه ی طوفان شدن
درگذشتن ز آب و نان و سوی جانِ جان شدن


زیر بار حرف مردم ای دل تنها مرو
چون که تنهایی به از همرنگ نااهلان شدن


قلب باید ریشه ی  نااستواری بر کَنَد
نی که چون افلیج عقلان کوچه ی لنگان شدن


روز باید شیره ی شب ها ز خود جاری کند
با نسیم خواب ها باید که هم سکّان شدن


روح باید تاج و تخت عقل را در هم زند
بی زمان باید که سربازیده ی جانان شدن


هر که از هر جا رسد در کعبه ی پنهان خوشست
تا چنین پیدا شدن خوش باد این پنهان شدن


در سحر وصلش نکو باشد ولی نیکوتر این؛
عصر غیبت این چنین پیمانه ی ایشان شدن


هر زمان فوّاره ی عشّاق را سرچشمه ایست
ابر باید گشت و تا سرچشمه چون باران شدن


رازهای عشق را حلمی به کنج سینه دوخت
زخم های باستانی راستی درمان شدن؟


منبع: غزلیات حلمی
برای خواندن غزلیات حلمی در کتابخانۀ دلبرگ، روی آن کلیک کنید.

بی گمان باید که در ارّابه ی طوفان شدن | غزلیات حلمی

۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان