سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

چون به مستی سوی می‌بانگ عدم ره سپرم

چون به مستی سوی می‌بانگ عدم ره سپرم
بنگرم زین شب دیوانه چه سان ره ببرم
 
ره نه هموار و نه من جز دو قدم راست توان
ساقیا نیست مرا جز به میانت نظرم
 
ترسم از روز پسین تا که رسد نوبت من
طلب باده کنم از قِبل درد سرم
 
چون بپرسند مرا بیش و کم از بیش و کمم
مست گویم که چه پرسید مرا، بی‌خبرم
 
من به دنیا شدم از حشمت میخانه‌ی دوست
بکشم باده و از جلوه‌ی او جلوه خرم
 
چرخش و زاویه‌ی حرف و قلم کار تو بود
چاکر عشقم و از بندگی‌ات مفتخرم
 
حلمیا نام نکو کردی و فرجام نکو
ز بلند نظرم وین سخن جلوه‌گرم

چون به مستی سوی می‌بانگ عدم ره سپرم | غزلیات حلمی

۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان