سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

دستان خلقت باز شد | چهارپاره

دستان خلقت باز شد 
آن غنچه را این ناز شد
آن جهدهای تلخ را 
آخر چنین آواز شد


آن دشت را این روح را
آن کوه را این نوح را
آن خوابها مضرابها
این جامه‎ی مجروح را


آوازه‌اش پرگار شد
چرخید و جان را کار شد
آن خفته‌ها را جار شد
خود عاقبت بیدار شد


خاموش و بی‌مقدار هین
بی‌حرف و بی‌افکار هین
مجرای جانش باز هان
پیمانه بی‌اطوار هین


دور فلک! پربارتر!
ای یار بدخو! هارتر!
ای آسمان! آوارتر!
ای روح! کاری کارتر!


صوفی سویش از نا فتاد
زاهد سوی من‌ها فتاد
خودخوانده رأیش فاش شد
از اوج استغنا فتاد


بشّار دیدی هیچ شد؟
پندار دیدی هیچ شد؟
آن باغ تقوایی شوم
بی‌بار دیدی هیچ شد؟


سخت است و آسان می‌رسد
جان داده‌ای، جان می‌رسد
از بطن خونین زمان
انسانِ رقصان می‌رسد


با گرده سنگین از عدم
ره می‌سپارم دم به دم
همراه ای آزادگان!
ای بادبانان قلم!


همراه باد ای عاشقان!
همراهِ باد بی‌نشان
هر آن که کشتی شعف
پهلو زند پهلوی جان


حلمی

دستان خلقت باز شد | چهارپاره | حلمی

موسیقی: Edgar Hovhanessian - Yerevan-Erebuni

۰
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان