سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

عشق دارد حرکتی همچون قیام

عشق دارد حرکتی همچون قیام
خود قیام است این خروج مستدام
حجّ عاقل باختن در ننگ و نام 
حجّ عاشق تاختن بیرون ز دام


حلمی

Painting by Vito Campanella 

۰

بی خدایان و زاهدان برادرند

بی خدایی بی هنری ست. توشه های عقل پر کنید و بنگرید آخر کار چگونه شما را از زندگی می گیرد، چگونه لبخنده های حیات می خشکاند و از قلب زمین چهره های سنگین عبوس برمی آرد. 

امّا زهد نیز بی هنری ست. "بی خدایان و زاهدان برادرند". برادران خصم. هر دو با هم بر سر جنگ، هر دو از زندگی عاری. هر دو به یک اندازه از عاشقان بیزار. این دو وارثان زمین اند، واعظان سنگ و سالکان باروت. 

حلمی | کتاب لامکان


۰

شعر و حقیقت و مردمان پیراهن

شعر و حقیقت هر کدام به دو راه متفاوت می روند. شعر با ما نیست، حقیقت با ماست. آنان که به طلب شعرند نیز با ما نیستند، حقّ جویان با مایند. هر چند اندک شمار، هر چند تنها چند تنی در هر عصر، گاهی نفری و گاهی هم هیچ کس. 
 
کلام حقّ خوش آوا و شعرگون است، این نوا به گوش آشنایان درد خوش است. ورنه عامی مرد نازپرورد خاک با نوای زشت و شعر سیاه عواطف خوش تر.

پس عاشق هر از چندگاهی با مردمان پیراهنش بگوید: ای مردمان! با من نیایید، چرا که حقیقت با من است. عشق با من است. شعر با من نیست. راه شاعران دیگر است. 

و چگونه می توانند
مردمان پیراهنش
با او نیایند.


حلمی | کتاب لامکان

۰

لحظه ای بنشین بیا این کوی گرد

ای دل سرگشته ی هر سوی گرد
لحظه ای بنشین بیا این کوی گرد
آن همه آن سوی بودی، مرحبا!
حال باز آ طرّه ی این موی گرد

حلمی

دوبیتی حلمی - ای دل سرگشته ی هر سوی گرد


۰
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان