سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

عطیه‌ی خدا بر ما

نگاه کردن با تمام درجات بینایی و تمام قوّت عدسی، و شنیدن با تمام آنچه در توان پرده‌ها و زیرپرده‌هاست، بم و زیر، بالا و پایین و میان. حتّی اگر هیچ چیز برای دیدن و هیچ چیز برای شنیدن نیست، آن نور و آن موسیقی می‌بایست از درون برافراشته و به بیرون افکنده شود. 

چیست عطیه‌ی خدا بر ما؟
برهوتی بهر خلقت نو.

حلمی - کتاب اخگران
عطیه‌ی خدا بر ما | کتاب اخگران | حلمی
۰

بارقه‌ی لقاست این

موسیقی خداست این
مایل جان ماست این
 
روح شو و نگاه کن
بارقه‌ی لقاست این
 
هر چه که گوش می‌کنم
صحبت آشناست این
 
دوش به خواب دیدمش
مالک خوابهاست این
 
صبح ندیدمش دگر
باز که را کجاست این؟
 
از دم اوست جان ما
مقدم و مبتداست این
 
انا الیه راجعون
مأخر و منتهاست این
 
دوش مرا نهیب زد
از تو کجا جداست این؟
 
روح اگر ز جام او
طَرف برد به‌جاست این
 
سالک اگر ز باده‌اش
نوش کند رواست این
 
حلمی اگر ثناش گفت
خدمت بی‌ریاست این

موسیقی خداست این | غزلیات حلمی

۰

نوای آسمان‌ها چست و چالاک

نوای آسمان‌ها چست و چالاک
خروش سازها وین لحظه‌ی پاک
درون گوشها نایی‌ست تا دل
تو تا دل می‌روی ای رود، بی‌باک!

حلمی

نوای آسمان‌ها چست و چالاک | رباعیات حلمی

۰

آنکس که ندای حق شنیده

آنکس که ندای حق شنیده 
در راه دگر چه سینه‌خیزد؟
این بود و نبود و خانه‌ی سود
باید که به راه حق بریزد

حلمی

آنکس که ندای حق شنیده | اشعار حلمی

۰

راه طربناک ندیدی؟ بخیز!

سخن عشق، بیان خاموشی‌ست، گفتِ نگفتن است. سالک خدا، مجرای آوای خداست، چرا که آنجا که سخن نیست موسیقی‌ست و موسیقی کلمه است که به رقص برخاسته. عارف عاشق، رقصان است، چه خفته چه بیدار، چه نشسته چه برخاسته، عالم از او در رقص است.


عارف محتکر از نور باخته است، عارف بخشنده با موسیقی برده است. عرفان عشق، بیان موسیقی خداست. کلمات خوانده‌شده کاری نمی‌کنند، آن همّت سالک است که برخیزد، بیرون رود و آنچه از درون آموخته در بیرون بیامیزد و صحنه‌ی دلمرده‌ی بیرون شادمانه و رنگین کند. 


خدا آواز می‌خواند، فرشتگان آواز می‌خوانند، عاشق آواز می‌خواند، سالکین از چه به خود نشسته‌اند؟ مذهب عشق همه آواز طرب است. 


راه طربناک ندیدی؟ بخیز!
سالک چالاک ندیدی؟ بخیز!
این همه از پاکی جان دم مزن
خامشی پاک ندیدی؟ بخیز! 


حلمی | کتاب لامکان

راه طربناک | کتاب لامکان | حلمی

۰

جنگجویان راه بازگشت..

جنگجویان راه بازگشت! نور را در لباس تاریکی و تاریکی را در لباس نور تشخیص دهید و در گردنه‌ها و پرتگاه‌ها خود را به «موسیقی خدا» بسپارید.

حلمی

موسیقی خدا | کتاب لامکان

۰

موسیقی خداست این

موسیقی خداست این
مایل جان ماست این


روح شو و نگاه کن
بارقه ی لقاست این


هر چه که گوش می کنم
صحبت آشناست این


دوش به خواب دیدمش
مالک خوابهاست این


صبح ندیدمش دگر
باز که را کجاست این؟


از دم اوست جان ما
مقدم و مبتداست این


انا الیه راجعون
مأخر و منتهاست این


دوش مرا نهیب زد
از تو کجا جداست این؟


روح اگر ز جام او
طرف برد به جاست این


سالک اگر ز باده اش
نوش کند رواست این


حلمی اگر ثناش گفت
خدمت بی ریاست این

موسیقی خداست این | غزلیات حلمی

۰
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان