سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

به پنهانی بیامیزم..

به پنهانی بیامیزم - غزلیات حلمی

به پنهانی بیامیزم، به جان عشق آویزم
چو برخیزم فروریزم، چو بنشینم به پا خیزم

به رقص نور و موسیقی بساط خویش برکندم
چو جان خویش بربندم به جام باده درریزم

صفای دیگری دارد به شب با دوست گُل گفتن
میان گود بنشستم که گلزاری برانگیزم

تَتاران دل ار سویم به قصد جزیه برخیزند
از این جنگی که رو در روست به جان تو نپرهیزم

از این پیمان آتش‌خیز یکی حلمی‌ست بی‌پرهیز
اگر حکم است صلح آرم، اگر رزم است بستیزم



In secret I shall mingle, to Love’s own soul I’ll cling,
When rising, I shall scatter, when sitting, I shall spring.

In dance of light and music, I cast away my ground,
When binding fast my spirit, I pour it in wine unbound.

A purer joy awakens when with a friend I speak of flowers,
I sat within the circle’s heart, to rouse a blooming bower.

And if the Tatar hearts should rise, demanding tribute due,
From this face-to-face of battle, I shall not flee for you.

From this fire-forged covenant, stands Helmi, unafraid:
If peace be called, I’ll bring it; if war, I’ll wield the blade.

کتاب صد غزل



 

حمایت مالی

۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان