سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

محال‌تر روم

در شبی سرتاسر تباه، تمام سیاه، همه اهریمنان در برابرم صف کشیده؛ از چپ دامنم می‌کشند و شعله‌های سرخ الحاد سزایم می‌کنند و از راست عباهای سیاه سنّت بر سرم می‌گدازند. می‌گویم بادم، آتش می‌شوند. می‌گویم آتشم، باد می‌شوند به خاموش‌کردن‌ام. و چون باد می‌شوند آتش نمی‌یابند، حتّی یک شعله نمی‌یابند. حتّی خود را نمی‌یابند. آه که چه فریب خورده‌اند فریبندگان و فریبکاران زمان. 

از شمال برخاسته‌ام،
از این نیز شمال‌تر روم.
حال نمی‌دانم،
محال امّا چرا. 
از این نیز محال‌تر روم.

حلمی | کتاب آزادی
محال امّا چرا | کتاب آزادی | حلمی
۰

وقت جام است و مجالی آتشین

عشق یعنی اعتدالی آتشین
در درون شعله حالی آتشین


در برون شعله با یاران دل
گرد هم در اتّصالی آتشین


مرکز دل نور و تاج سر تنور
جان و جانان در خیالی آتشین


این چنین با مردم سرخ خدا
عشق یعنی ارتحالی آتشین


قرنها بگذشت و این یک قرن هم
بگذرد در ماه و سالی آتشین


تا رسد آن لحظه‌ی امر محال
در سکوت اعتزالی آتشین


دست در دست و نفس در سینه حبس
نام حق در انتقالی آتشین


گفت: حلمی! شد سحر از خواب خیز
وقت جام است و مجالی آتشین

عشق یعنی اعتدالی آتشین | غزلیات حلمی
موسیقی: Orange Blossom - HABIBI

۰
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان