يكشنبه ۸ ارديبهشت ۹۸
هلاکتهای توفان دارد این ره
حریفان را پریشان دارد این ره
خرابان را خوش است این پاکبازی
خوشان را موج نسیان دارد این ره
خسان بر آب و خاصان در ته آب
زلالان را چه طغیان دارد این ره
شیوخ عقل را بر صخره کوبد
رسایان را پشیمان دارد این ره
گذر زین طاق خونین وه عجب شد
هزاران وادی و خوان دارد این ره
نه دیگر نام و هادی دارد اینبار
نه دیگر کوب و دربان دارد این ره
شبم را لرزهای آتشین برد
که مشعلهای لرزان دارد این ره
سرم رفت و دلم رفت و تو ماندی
حضورت را به غلیان دارد این ره
نه دین دارد نه دنیا، عشق این است
نه نان دارد نه خان، آن دارد این ره
برو حلمی قمار عشق میباز
که بردنهای پنهان دارد این ره