سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

خوانده و رانده؛ به معبد زندگی

گریزان‌اند از حقیقت، چون به صورت دل بسته‌اند. گریزان‌اند از کلام خوشان، چون به اندوهگینان و به عارفان ظلمت دل بسته‌اند. از خویش گریزان‌اند، زین سبب است این همه به دیگران آویخته.


از موسیقی گریزان‌اند، چون به نواهای کهنه دل بسته‌اند. موسیقی نویی‌ست. از هنر گریزان‌اند، چون هنرْ تغییر مدام است، و از تغییر گریزان‌اند، چون تغییرْ رسم بی‌رسمان است. بی‌رسمی، رسم جسوران است. صوفیان هوایند و هوشان بی‌هوست.


به خود می‌خوانم و از خود وا می‌کنم. مپندار که به اینجا آمدی به خود آمدی. از اینجا نیز رانده شدی تا باری از زندگی تحفه‌هایی از تجربه برای خویش به کف آری، و آنها همه به کف زندگی باز پس دهی. باز خوانده خواهی شد و باز رانده، به هزار و صدهزار بار، تا آن بار که به خدمت و به افتادگی قدم در پیش نهی، به معبد زندگی. 


حلمی | هنر و معنویت

خوانده و رانده | به معبد زندگی | هنر و معنویت | حلمی

موسیقی: Circassian Ensemble - Laparise

۰

قدم در راه گداختن

غمت غریب و تنهاییت عظیم، ای تو بر سر دوراهی جهان خویش ایستاده! یا این سو یا آن سو، و مجال انتخابْ کوتاه، و توفان عشقْ عظیم آنگاه که بگویی آری، و دیگر هیچ چیز همچون گذشته نخواهد بود. تو بگویی آری، از اعماق دل، و عشق بشنود، و دیگر هیچ چیز همچون هیچ چیز نخواهد بود. 


غمت غریب و تنهاییت عظیم، 
ای تو بر سر دوراهی جهان خویش ایستاده! 


و آفتاب دیگر خواهد شد و شب دیگر خواهد شد و روز دیگر. سنگ دیگر خواهد شد، حیوان دیگر و انسان دیگر. و چون تو انتخاب کنی و قدم در راه بگذاری، و چون بهتر بگویم: «قدم در راه بگدازی.»


حلمی | کتاب لامکان

بر سر دوراهی |‌ قدم گداختن | کتاب لامکان

موسیقی: Of Monsters And Men - Love Love Love

۰

تغییر می‌کند

خام می‌خواهد جهان را تغییر دهد، خود تغییر می‌کند.
پخته می‌خواهد خود را تغییر دهد، جهان تغییر می‌کند.
سوخته هیچ نمی‌خواهد، خدا تغییر می‌کند!

حلمی | کتاب لامکان

خام، پخته، سوخته | تغییر | کتاب لامکان

۰

تغییر و گسترش

آنچه که دیروز بودم امروز نتوانم بود. آنچه امروزم فردا نخواهم بود. چرا که زنده ام، و زندگی طوفان ابدی تغییر است. زمین تغییر می کند، آسمانها تغییر می کنند و سنگ و گیاه و حیوان و انسان و ملائک در تغییرند. و این همه از قلب خداوند است، چرا که خداوند سرچشمه ی تغییر است.  


از سنگ تا خدا جان در تغییر است. خداوند در گسترش است و آن کس که در خداست در خدا در گسترش است. تغییر، گسترش است و گسترش، در گسترش است! آگاهی، گسترش است و گسترش یعنی جان در تار و پود خدا در گسترش است.


تن بافته ی خداست و جان یاخته ی خداست. این یاخته در این بافته در گسترش است. انسان امروز این است، فردا این نخواهد بود. امروز هر چه این است، فردا نخواهد بود. روح امروز اینجاست و فردا نخواهد بود. 


این تاریخ نیست که انسان را می سازد، این روح در انسان است که تاریخ را می سازد. تن غلاف است، انسان غلاف است، تاریخ غلاف است. چنانچه شکل شمشیر می گوید غلاف چگونه باشد، این روح است که می گوید تن چگونه باشد. این روح است که تاریخ را خلق می کند و این روح است که در میان تاریخ نشسته و در بیرون از تاریخ در گسترش است.


حلمی | کتاب لامکان
تغییر و گسترش | کتاب لامکان | حلمی

۰
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان