و آنها کشتند یکی از زیبایانم را.
آنها؛
سنّت،
عداوت،
ناراستی.
آنها همه حال،
همه صدهزار،
در برابر مناند؛
یکِ به از صدهزار.
نبردی نو آغازیده است.
و آنها کشتند یکی از زیبایانم را.
آنها؛
سنّت،
عداوت،
ناراستی.
آنها همه حال،
همه صدهزار،
در برابر مناند؛
یکِ به از صدهزار.
نبردی نو آغازیده است.
چنین راهی که ققنوسان بزاید
هزاران تن بگیرد جان بزاید
چنین ماهی که خون از دل فشاند
بگیرد هر چه این تا آن بزاید
چنین وصلی مرا تا صبح رقصید
مپنداری که شب آسان بزاید
به شیطانی که تیغ عشق دارد
دلی دادم که الرّحمن بزاید
بزاید تا بزیَد تا بپاید
به پاییدن چه خونافشان بزاید
بدین ساعت که جان از رنج توفید
شهام گفتا شبان اینسان بزاید
شبان گشتم که از صد شب گذشتم
شبانی این چنین توفان بزاید
به حلمی گفته بودم عشق این است
نهایت هم شبی جانان بزاید
موسیقی: Shye Ben Tzur - Sovev
اهریمن با موسیقی دشمن است، چنانکه زاهدان از صدای ساز میگریزند. زاهدان، فرستادگان اهریمناند و جنگ ایشان با زندگیست.
زاهد عارفنما دامن انسان گرفت
مدّعی حق بُد و بوسه ز شیطان گرفت
ای برهی بندگی جنگ تو با زندگی
نیک شنو وصف خود: دیو که قرآن گرفت
حلمی | کتاب لامکان