شنبه ۵ مهر ۹۹
آنچه میگذرد درد است، چون آنچه میگذرد جهل است. خری هر بار میگوید - دور از جناب بالای خر - که بیا این بار هم از میان خر و خرتر یکی را بگزینیم. ای روح! ای ذرّهی پیچیده در این کثافت انسانی، تو را جبری به هیچ گزیدنی نیست. تو آزادی که نگزینی و خود باشی.
بسیار بگزیدی و در کثافت خود غوطهتر زدی،
این بار اگر بگزینی دیگر تمامی.
آزادی را بگزین!
آزادی نیز به ناز و آبادی تو را به گوشهای بگزیدهست،
آن گوشه را بیاب و بگزین؛
گوشهی نایاب نگزیدن.
حلمی | کتاب آزادی