شنبه ۱۸ بهمن ۹۹
درون دلم عکس دلدارهاست
برون بنگرم صحن دیدارهاست
به سان کُهی دامناشکستهام
سراسر تنم رهن گلزارهاست
سراغم ز جان صراحی بگیر
به وقتی که تسلیم هشیارهاست
ختنآهوی شب به محفل رسید
زبانش خوش از سرّ جُیبارهاست
غزل، ماه بسرود و حلمی نوشت
قلم دست بیدست بیدارهاست