سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

آرزوها و نکبت‌ها؛ برآورده باد!

سنگینی چیست؟ بشکند و فرو ریزد! سیاهی چیست و سردی، که به زیبایی هجوم می‌آرد و طلب نکبت می‌کند؟ باشد بر طلب تو، پلشتی و نکبت از آن تو باد! این آرزو برآورده شود، بلکه آتش‌ات زند تا در آتش خویش از نکبت خویش خلاص شوی! باری همه‌ی آرزوها و نکبت‌ها برآورده باد!


باشد این جهان از آن تو! آن جهان هم از آن تو! بهشت می‌خواهی، پس دوزخ‌اش نیز خواستی. این بهشت و این دوزخ از آن تو باد! نور خواستی، ظلمتش نیز طلبیدی، این نور و این ظلمت ارزانی تو باد! 


صافی چیست؟ کمر راست کند و فراز گیرد! شادی چیست و ترنّم چیست و نوای آب در بلندای کوهسار؟ غلغل زند و شتاب گیرد و بر فرق زمان فرو ریزد! 


حلمی | هنر و معنویت

آرزوها و نکبت‌ها؛ برآورده باد! |‌ هنر و معنویت |‌حلمی

۰

عمق شب، شعف بی‌حد

باز این عمق شب و شور آتشین و شعف بی‌حد. باز آن من که رفت و باز این من که سر کشید. باز انسان به گور شد و روح پر کشید. باز این عمق شب!


باز من سرکشان به رویای عاشقان، خستگان و از رمق‌افتادگان و همه‌ی آنچه که نمی‌خواهم و نمی‌توانم گفت.


: باز این من و باز این غم!
: عجب! غم؟! مگر غم هست آنجا که وجد هست؟
: آری آری هست، و حیرتا که چه سخت هست! آنجاست غم نشسته، پریشان، آن ابلیس، که تو مرا سخت می‌آزاری و این جهان از آن من است و کار من است و تو مرا پریشان می‌داری، و من می‌گویم من نیز ناچارم، شعف‌ام، جز این نتوانم کرد و جز این نتوانم بود. تو بزار و من می‌زایم هر لحظه جهانهای نو از زهدان خدا. 


آری آری چه سخت هست غم،
و چه شوریده منم، شعف؛
رقصان، بی‌مروّت، عدم.


حلمی | کتاب لامکان

عمق شب، شعف بی‌حد | کتاب لامکان

موسیقی: Henry Purcell - Come ye sons of art

۰
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان