سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

روزگار تکان‌دهنده..

بایست روزگار تکان‌دهنده می‌بود تا کلمات تکان‌دهنده دریابد. روزگار شل و بیهوده در خور کلام باطل است. و باز معمّای خداست این، که آیا روزگار توفانی کلام توفانی می‌زاید و یا از کلمه‌ی حق روزگار می‌خروشد؟ خاموشان دانند.

خاموشان سخن می‌گویند، در شب خورشید می‌دمد و در عدم باد می‌وزد. هستی بوته‌ی‌ بی‌ثمر است و نیستی درخت پرمیوه. بایست روزگار متناقض می‌بود تا حقیقت متناقض دریابد.

حلمی | کتاب آزادی

روزگار تکان‌دهنده، کلمات تکان‌دهنده | کتاب آزادی | حلمی

۰

سخن‌های بی‌زبان

ماهیت خاموش عشق، کیفیت بی‌سخن ماه.


: ای عجب این همه سخن پس از کجا می‌آید؟ من که لب‌بسته و زبان‌گزیده و به کنج جسته این‌ها نمی‌دانم. 
: من نیز چنین. 


: ای عشق! خنده‌ها و عشوه‌هایت، و سخن‌هایی که بی‌زبان می‌گویی و من چشم‌و‌گوش‌بسته می‌شنوم و به قلم می‌رانم و در جهان می‌گسترم و نمی‌دانم تو قصدت از این‌ها همه چیست. نمی‌دانم قصدت چیست، امّا چون از جان دوست‌ترت می‌دارم می‌گویم و نمی‌پرسم چرا.
: من نیز چنین.


حلمی | کتاب آزادی

ماهیت خاموش عشق | کتاب آزادی | حلمی

۰

به خاموشی..

به خاموشی بگذار با هم سخن بگوییم،
خاموشی از هر سخنی سخن‌تر است.
به خاموشی هر یک در خویش بنشینیم،
و هر یک بی خویش با خویش سخن بگوییم؛
چون روح که با روح، خدا که با خدا.


حلمی | کتاب آزادی

به خاموشی | کتاب آزادی | حلمی

موسیقی: Gustavo Dudamel - Adagio for Strings, Op. 11

۰

خاموشی سخن می‌گوید

همیشه خاموشی ارجح است. امّا آنگاه که سخن فرو می‌ریزد دیگر کسی نیست که خاموش بماند یا سخن بگوید؛ این خاموشی‌ست که لب به سخن گشوده.

حلمی

خاموشی سخن می‌گوید | هنر و معنویت | حلمی

۰

گوش سپردن، هیچ گفتن

بعد از این فتیله‌ی سخن پایین می‌کشد و تنها گوش می‌سپاریم، به صدا، به موسیقی، به سکوت، به آواهای نهفته در گوشه‌های جان خویش، در میانه‌های ما. 


گفت بعد از این هیچ نمی‌گویی، می‌گویی؟ 
گفتم تا کنون هیچ نگفته‌ای، گفته‌ای؟


حلمی | کتاب لامکان

گوش سپردن، هیچ گفتن | کتاب لامکان | حلمی

موسیقی: Loreena McKennitt - The Book Of Secrets

۰

نوای سفیران

عشق، سکوت خزنده، بگویم عشق، سکوت سخنگو. عشق، نوای سترگان در نی‌انبان پرنده. عشق، خروش دلیران در خاموشیِ هر سو دونده. عشق، بگویم، آه، نوای سفیران.

حلمی

موسیقی: Irfan - Return to Outremer

۰

هیچ گفتن و هیچ شنیدن

آیا یک کم است و هزار زیاد است؟
نه یک بسیار است و هزار هیچ است.


آیا خواب خواب است و بیداری بیداری ست؟
نه این بیداری ها خواب است و آن خواب ها بیداری ست.


آیا پاداش خوش است و مکافات بیچارگی ست؟
نه مکافات آزادی ست و پاداش زنجیر است.


آیا جمع خوش است و تنهایی فسردگی ست؟
نه تنهایی انبساط است و جمعیت فسردگی ست.


آیا مردمان شایستگان اند و تنهایان طرد شده اند؟
نه مردمان طرد شدگان اند و تنهایان فراخوانده شده اند.


آیا روز روز است و شب شب است؟
نه روز شب است و شب روز است.


آیا فقر نکبت است و ثروت شادی ست؟
نه ثروت قید است و فقر شادکامی ست. 


آیا باید امید داشت و با آرزو زیست؟
نه باید رویا دید و به تحقّق کوشید. 


آیا انسان والاست و حیوان پست است؟
نه چه بسا که حیوان معلّم است و انسان شاگرد.


آیا روزگار بد است و آدمیان جفا دیده اند؟ 
نه روزگار مفلوک است و آدمیان جفاکاران اند. 


آیا مسئولین بی کفایت اند و مردمان قربانی اند؟
نه مردمان مسئولین اند و مسئولین قربانی اند. 


آیا کسی قربانی شرایط است و جبر حکم می راند؟
نه شرایط ساخته ی آدمی ست و انسان برده ی مختار است. 


آیا زمستان سرد است و تابستان گرم است؟
نه به واقع که زمستان بسیار گرم است و تابستان همه چاییدن است! 


آیا تو همه پاسخ ها را می دانی و از حقیقت آزرده ای؟
نه به واقع که تو هیچ نمی دانی و حقیقت از تو آزرده ست.


آیا من حرف حق می زنم و بر آنم روشنایی ببخشم؟
نه به واقع که من هیچ نمی گویم و هیچ کس هم هیچ چیز نمی شنود! 


حلمی | کتاب لامکان

۰
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان