چهارشنبه ۲۹ ارديبهشت ۰۰
یا آنکه رنج راه را به تمامی در مییابد یا که به تمامی فرو میریزد. یا بی سرشت بر مرزها چنبره میزند، بلعیدهی دیو و فضلهخوار غریو - اُف! - یا سرشت باز مییابد و خاموش و دلآوا ترانهی ظفر سر میدهد.
یا به خانه بازمیگردد،
یا در زمین سوخته
به زبان الکن و آوای حزین
بر برکت بیشکرانه کفرفته میزارد.
ستارهی سروش، و آسمانی که بر کرانههای ناپدید سینه میگشاید. آفتاب خروش، آنگاه که وحوش در میانه و زمین را طاقت این همه نیست.
سر فراز کن!
اخگران را بنگر!
از سینهکش نامنتهای عدم
میآیند ناتمامی تمام کنند.