دوشنبه ۲۷ مرداد ۹۹
دمدمان صبح در راهروهای معبد عشق پرسه زدن
و چنین خطر کردن که بیرون و درون را لبالب هم مماس گذاشتن.
ایستگاههای ابدیت
مرزهای آتشین وصال
آنجاها که خدا را با معشوق خویشْ روح دیدار است
آنجاها که روح را با معشوق خویشْ خدا دیدار است
و هیچ کس نمیداند عاشق کیست و معشوق کدام است.
در چنین مرزهای آتشین
که راز باید به جان نگاه داشته شود
پرسه میزنم
و بر بلندترین پرتگاههای حضور
خطر را به نابترین آوایش میرقصم
و به یقین میدانم
که از این بند باریک شعلهور به سلامت خواهم گذشت.