سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

استادان عشق چنین کنند

آن نظریه پردازان سفله ای که به کام آگاهی جمعی و در حقیقت به کار باد کردن من شخصی خود با «فردیت» ستیز می کنند باید بدانند که با حقیقت روح و خداوند ستیز می کنند. چرا که فردیت، هویت روح است و فردیت بستر خلاقیت روح است و روح، فرد است و هیچ کاریش با آگاهی جمعی نیست. 


خرد الهی حکم می کند که در یک باغ روینده، یک باغبان آگاه، قادر و عادل، نظر به بذرهای شکوفا و دانه های رویان و بالنده کند و آن فردانه های رقصان را یک به یک ستون و سایه شود و روی به خورشید دارد، تا آن لحظه که ایشان هر کدام قد راست دارند و بی نیاز از دایه و ستون و سایه شوند. استادان عشق چنین کنند. 


باری آنچه که یک روح بیدار، یک دانه ی فرد شده و خلاصی یافته از خوشه خوشه غل و زنجیرهای آگاهی جمعی و نیلوفرانه رسته از مرداب آگاهی انسانی می کند همه ی جمعیت ها را به پیش می راند. یک روح بیدار، چنانکه قانون خود بر خود است، ولی و حاکم و قانونگذار پیرامون خویش نیز هست و بی آنکه کسی بویی برد، بر همه ی کسان فرمان می راند.


و این آن لحظه ی شگرف است که چون روح از اغمای اعصار طولانی خویش برمی خیزد و در اقلیم جان خالص به عوالم زیر می نگرد، با خود فروتنانه می گوید: «من در مشت خودم، جهان در مشت من است.»


حلمی | کتاب لامکان


۰

در مشت

مشت - حلمی

۰

جهان در مشت من است

آنگاه که سالک به تمامی خود را شناخت «عاشق» می شود. و عاشق می گوید: «من در مشت خودم، جهان در مشت من است.»


حلمی | کتاب لامکان


۰
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان