دزد باشد، مشهور باشد، ادّعای هر چه میخواهد بکند، معلّمی، معنویت، پیغمبری، روشنگری! آیین عوام پاس بدارد، بر ضرباهنگ نفس ایشان دم زند، موسیقی سست ایشان گوش کند، غمهای پست ایشان پاس دارد، نزد ایشان گرامی باشد. میخواهد دزد باشد، خائن باشد، باشد، امّا مشهور باشد، ادّعای هر چه میخواهد بکند. عوام این چنین دوست میدارند.
عوام ستارگان دروغین دوست میدارند، مبادا نزد ایشان بدرخشی که شعلهات کوتاه کنند. اگر میدرخشی در نهان بدرخش، که ایشان را درخشش دشنام است. ایشان دزدان بددل و خوشزبان را دوست میدارند، جانهای حقیقی از ایشان در پردهاند، چنانکه حقیقت از ایشان، چراکه ایشان حقیقت را دوست نمیدارند و در حجاب غفلت خوشاند و حجابهای خویش را دوست میدارند. چراکه حجابْ نفس سرکش را امان است. و می ایشان را حرام است، چراکه آن خوی دیوانهشان عریان کند و هر نوع آزادی بر ایشان حرام است - جز علف، و خمودی در خویش -، مگر آن روز که از این ابلیسی و پستی بالا کشند.
و ایشان تعارف را دوست میدارند، و سنّت را و دستگاههای پست و آوازهایش زشت را دوست میدارند و آن را اصیل میخوانند - چراکه تاریکی ایشان را اصالت است - و نفاق را دوست میدارند، چراکه اینها همه ایشان را به خلقْ دلفریب جلوه دهد و ایشان جلوه را دوست میدارند، و هرگز کس نیست به ایشان بگوید آن آوازها زوزه و عربده است و آن گوشههای تاریک جز پناهگاه خفّاشان نیست و چون یکی بر ایشان چنین بانگ زند گویند او دیوانه و بدخواه است، چون دیوانگی و بدخواهی خویش در او میبینند.
پس خاموشی باشد لاجرم در خوابگاه دیوانگانْ حفاظ قلبهای تپنده و پردهها رازدار جان عاشقان که در آتش رنجهای عمیق خویش میرقصند و از خویش میکاهند و نور میبخشند و موسیقی میپاشند، و بدین اوقات الهی منّتگذار و وامدار کس و ناکس نیستند و کار خدا کنند، چراکه کار خدا ایشان را عشق است و آفتاب است و شعف بیانتها، و خدا ایشان را بس است.
حلمی | کتاب لامکان
موسیقی: Joachim Pastor - Otacon