سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

تو بخوانی حرف و ما پنهان دل

تو بخوانی حرف و ما پنهان دل
تو برونی، ما درون جان دل


زین درون عالم به مشت عاشق است
زان برون مشتی کف از توفان دل


آن برون مرگ و سراب و انقلاب
این درون مستی بی‌پایان دل


شک اگر خیزد برون ویرانی است
شکّ حق لیکن شراب و نان دل


شک کند عاشق به انسان نی به حق
این چنین شکّی بروبد خوان دل


این قساوت‌ها که زاهد می‌کند
از دم عقل است نی فرمان دل


دل بگوید موسقی و نور و وجد
خلق را رقصان کند قرآن دل


عابدان فرمانبر اهریمن‌اند
عاشقان ساقی خوش‌پیمان دل


حلمی از آن آفتاب خوش نمود
پرتویی از گوهر تابان دل

تو بخوانی حرف و ما پنهان دل | غزلیات حلمی

موسیقی: Emancipator - Natual Cause

۰

سایه‌ی عشق تو بر عالم فتاد

سایه‌ی عشق تو بر عالم فتاد
چون شعف کو در سپاه غم فتاد
ای شعف جان سپاه غم بگیر
وین چنین جوری که در آدم فتاد

حلمی

سایه‌ی عشق تو بر عالم فتاد | رباعیات حلمی

موسیقی: HAVASI & Lisa Gerrard — The Storm 

۰

به دو خطبه‌ی طربناک..

به دو خطبه‌ی طربناک چو کشید باده از تاک
به ترانه گفت با دل که بخیز چست و چالاک


سر غم قمار می‌کن به شعف نثار می‌کن
سپه‌اش غبار می‌کن به فَرَش بتاز بی‌باک


سر غم گرفتم آن دم به دو ضربه‌ی مصمم 
کمرش به باد دادم کت و کول کهنه بر خاک


پدرش سیاه‌جامه سوی من سحر روان شد
قد و شانه همچو رستم دک و پوزه همچو ضحّاک


کمر پدر گرفتم که سوی پسر فرستم
غم و خصم هر دو خوشتر ته گور سرد نمناک


قمرم بگفت حلمی به سر سجاده‌ی می  
سحری دعای مستان برسد به گوش افلاک


«دل غم هلاک بادا! شه غصّه خاک بادا! 
همه باغ تاک بادا! همه دمْ دمِ فرحناک!»

به دو خطبه‌ی طربناک چو کشید باده از تاک | غزلیات حلمی

۰

آتش دم

خاک بر باد و خواب بر آب، رویا هیچ و دیروز هیچ و فردا هیچ، و نه غم و نه شادی، تنها شعف؛ آتش دم. 


دولت هیچ و ملّت هیچ و تاریکی هیچ و نور هیچ، کور هیچ و بینا هیچ، فقیر هیچ و غنی هیچ، نه روز و نه شب، تنها وجد؛ استغنای عدم. 


حلمی | کتاب لامکان


تابلو: بر فراز آبشاران از لینزی آرنوت
۰

سخن عشق

سخن عشق، گوشهای دلیر بهر شنیدن خود می طلبد، جانهای شوریده بر خطوط باستانی تحجّر و نابخردی. موسیقی عشق، گوشهای جسور می طلبد تا بشنوند آنچه تا به اکنون ناشنیده باقی مانده است. نور عشق، چشمان گستاخ می طلبد تا بسته شوند بر همه ی آنچه تا اکنون دیده اند، و گشوده شوند بر همه ی نادیده ها. 


راه عشق، گامهای استوار و بلند می طلبد، تا بخرامند بر سنگها و برقصند بر تیغ ها، و دست ها و بازوان گرم و آسوده تا آماده باشند برای هر لحظه از خود بخشیدنها و گشوده باشند برای هر لحظه در آغوش کشیدنها، و جانهای طرب آلوده می طلبد که امواج وجد را تاب آورند، و نفس های عمیق تا راز ارتفاعات بیرون از افلاکِ عشق را تاب آرند و در سینه حبس دارند.


حلمی | کتاب لامکان

راه عشق - کتاب لامکان - حلمی

موسیقی: The Spy from Cairo - Saidi the Man 

۰
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان