پنجشنبه ۲۱ شهریور ۹۸
یک زندگی کامل در وقف تا تنها ذرّهی خلّاق جسته شود. آنکس که بر پرده است به درون خواهد خزید، و آنکس که در پرده است به برون. همه چیز به قصد نو شدن است. سالک به کشف خود است تا در خود به استادی رسد و خلقت را در خود برپا کند، چرا که خالق متعال تنها یک خالق را در خود میپذیرد.
میروند و باز میگردند، خالی میشوند و دوباره پر میشوند، میافتند و از نو برمیخیزند، ساکن میشوند و از نو به رقص میپیچند. نه عشق، نه عبادت، نه توسّل و نه مراقبه، ابتدا همهی اینها، و سپس تنها ذرّهی خلّاق جسته است.
تنها و تک، بی هیچ کس، حتّی آنگاه که خدا خود را به کنار میکشد تا تو خود را دریابی. اشکها و آهها و نعرهها، و سپس خندههای آرام در میانهی طغیانها. موجی که هرگز فرو نمینشیند، بلکه هر دم به فراتر میخیزد. سرانجام نه وصل و نه فراق؛ تنها دلیران رستهاند.
موسیقی: Irfan - Peregrinatio