پنجشنبه ۲۲ مهر ۰۰
این گردش چرخ ناگهانی
این رایحهی خوش نهانی
این ره که گذر به هیچ دارد
تا هیچکسان آسمانی
زین خطّه وصال روح پاشد
زین روح دوتن تو هیچ دانی؟
بنشین و مجهّز از میان شو
برخیز که وقت پاسبانی
بادا که کنون به دست آید
بادی ز سرای لامکانی
بر باد و روان به منزل خویش
بشنوده سرود خسروانی
پیمان نویی ز مهر بسته
حلمی به نوای جاودانی