سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

برو آسمان خود باش که زمین تو را نماند

برو آسمان خود باش که زمین تو را نماند
دو هزار بار مُردی و چنین تو را نماند
 
چه گرفته‌ای ره زیر به سراب و خواب و اوهام
مَلِکی و ماهتابی،‌ گِل چین تو را نماند
 
تو که نامدار بودی به جهان روشنی‌ها
چه شد این چنین شکستی؟ برو این تو را نماند
 
سر شک ز جان جدا کن به سرشک آفتابیت
کاین سَم گلاب‌بوی شکرین تو را نماند
 
برو اوج روح دریاب که کرانه‌ها بگیری
فلکت به تاب‌تاب کمرین تو را نماند
 
حلمی از قرارگاه غزلت خطاب آمد
برو آسمان خود باش که زمین تو را نماند

برو آسمان خود باش که زمین تو را نماند | غزلیات حلمی

۰
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان