خال و خط خوش نمود عالم و گفتم که هیچ
کرد بزک صورت پر غم و گفتم که هیچ
روسپی عقل و دین سوی من آمد وزین
کرد ستون قامت پر خم و گفتم که هیچ
موسیقی: الیجاه نانگ - گفتگویی با آهنگر
خال و خط خوش نمود عالم و گفتم که هیچ
کرد بزک صورت پر غم و گفتم که هیچ
روسپی عقل و دین سوی من آمد وزین
کرد ستون قامت پر خم و گفتم که هیچ
موسیقی: الیجاه نانگ - گفتگویی با آهنگر
سخنی که مست گوید سخن خدایگون است
سخنی که عقل گوید سخن گِل زبون است
به خراب عیش میرو دو سه جام عشق میزن
بفکن سر از تنی که به قلادهی شئون است
موسیقی: Fela Kuti - Gentleman
طبع سنّتشکنم دوش به غوغا برخاست
آن سوی نه فلکش یکتنه از جا برخاست
قالب صورت و اسماء و صفت را بشکست
کار دیدار خدا بود و چه زیبا برخاست
صورت آفتابیاش، سیرت انقلابیاش
خامشی خطابیاش، نور نهان آبیاش
شک بتند که کیست او، عقل چرد که چیست او
هیچ مگو که نیست او، هست و ببین غیابیاش
چه خبر عقلپرستان؟ به سر بام رسیدید؟
کمر زهد ببستید به اندام رسیدید؟
چه خبر خوابفروشان؟ خممحرابفروشان!
کمر ظلم شکستید و به فرجام رسیدید؟
موسیقی: تانیا صالح - سنحلم
همشأن جامی، جز باده منیوش
بر باد مستی بگشای آغوش
همراه عشقی در روحْ آزاد
از عقل زنهار، در عشق میکوش
موسیقی: Tebra - Helm
درویش به پیش آمد تا خلق بیفروزد
چون خلق ریایی بود در آتش خود سوزد
درویش خفایی بود، او نور و نوایی بود
از جان خدایی بود، تا خلق چه آموزد
دلش در کار و جانش وقف بالاست
وجودش رهروی اقلیم حالاست
دهانش پر ز اصوات خموشیست
شب از نجوای بیدارش به لالاست
موسیقی: Sahalé & Samarana - Ntaolo
خلق به چَه مانده به دنبال نور
عارف خودخوانده به صحن غرور
رهبر حق رهگذر بینماست
هست جهان از دم او در ظهور
حلمی
ای که ناگه آمدی ناگه مرو
منزل مه آمدی، بیمه مرو
یک دو برگی دفتر دل را بخوان
در ره دل آمدی، گمره مرو
این سور چه آتش زد با سوز اهورایی
این عشق چه رقص آورد با ساغر آوایی
ای روح عجب نوری در چاه مکان بر شد
ای چشمهی بیرنگی بنگر که چه غوغایی