این گردش چرخ ناگهانی
این رایحهی خوش نهانی
این ره که گذر به هیچ دارد
تا هیچکسان آسمانی
زین خطّه وصال روح پاشد
زین روح دوتن تو هیچ دانی؟
بنشین و مجهّز از میان شو
برخیز که وقت پاسبانی
بادا که کنون به دست آید
بادی ز سرای لامکانی
بر باد و روان به منزل خویش
بشنوده سرود خسروانی
پیمان نویی ز مهر بسته
حلمی به نوای جاودانی