در مسیر دلبخواه دیگران
من نگشتم تا بگردم این و آن
از ره دلخواه خود بالیدهام
تا رسیدم برّ و بالای شهان
جان ز بحر روزن سوزن گذشت
طالع بیدار اقیانسوَشان
از تبار روشن اردیبهشت
ذرّهای تابید از دریای جان
ذرّهی تابان تویی و تار نیست
دیده در بیدارگاهان نهان
چشمهساری از سر جان جاری است
چشمها بربند و برکش بادبان
عمق شب، تاج سخن، کوه خموش
حلمی و این راه صعب بیکران