عشق چنین نیست که بنشینی و مجیزش گویی. عشق چنین نیست که انتظارش کشی تا در حقّت لطفی کند و تو را به خویش کشد. عشق چنین هرزگیها نمیشناسد، چنین حرص و هوسها نمیداند. عشق چنین است که برخیزی و کارش کنی.
تو عشق را قمار نمیکنی،
عشق تو را قمار کرده است.
این بازی اوست.
حلمی | هنر و معنویت
موسیقی: کارل اُرف - تقدیر (با ترجمه)