سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

ندانستی هنوز..؟

سبو نیست. باده نیز نیست؟ باده که هماره هست. 
آدمیزاده نیست. روح نیز نیست؟ روح که هماره هست. 
صورت نیست. سیرت نیز نیست؟ سیرت که هماره هست.
نور نیست. آوا نیز نیست؟ آوا که هماره هست.

ندانستی هنوز پس از صد هزار قرن،
یکی بِه از صد هزار؟ 
هیچ بِه از همه؟

حلمی | کتاب اخگران
ندانستی هنوز..؟ | کتاب اخگران | حلمی
۰

این اشرف مخلوقات،‌ زمین.

ستیزنده‌مغاکی بس بی‌همتاست. دوزخ است و بهشت است. دردناک‌ترین ترانه‌ی هجرانی‌ست و شورانگیزترین غزل وصال. شکست پیغمبران است و فریاد دادخواهان. برپاینده‌لحظه‌ای‌ست در هیچ‌جا و هر‌آن فروریزند‌ه‌موجی‌ست از عدم برخاسته. 

تابناک‎ترین شب است و به خاک‌افتاده‌ترین آسمان. نهایت عدم است و سرانجام هستی. قفل است و زندان است و نهایت تاریکی. نجات است و پیروزی‌ست و غایت وصل. 

تخدیر است و به آرامی در اعماق ظلمت پوسیدن، و تباهی‌ست و به دیار مکافات روان شدن. تخمیر است و در زهدانِ گرگ و میش برخاستن، وانگاه زاده شدن، خروج و بیداری‌ست به نخستین نظّاره‌ی گریان، و قطره قطره در رگ جان فرو ریختن. 

مصیبتی‌ست بی‌قامت 
و برکتی‌ست بی‌نهایت؛ 
این اشرف مخلوقات،
زمین. 

حلمی |‌ کتاب اخگران
این اشرف مخلوقات، زمین | کتاب اخگران | حلمی
۰

از اتّفاق نیست اینجاییم

از اتّفاق نیست اینجاییم، حال که به اتّفاق اینجاییم. 
بزمی‌ست در درونِ رزمی که در آن دیوان هلهله می‌کشند و جان می‌ستانند و مغز به دیگ بی‌عنصری خویش فرو می‌ریزند. 

می‌نگریم؛ از آستینِ قدرت، عشق هنوز دست نجنبانده.
می‌نگریم؛ به اشاراتی که هنوز خلقِ خفته درنیافته.
می‌نگریم؛ به ستیزی که در حدّ هیچ رزمنده نیست.
و می‌نگریم؛ به جام‌درکشیدنی که در قاموس هیچ نوشنده نیست.

از اتّفاق نیست اینجاییم.
خورشیدی به زیر خاکستر است.

حلمی | کتاب اخگران
از اتّفاق نیست اینجاییم | کتاب اخگران | حلمی
۰
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان