خزیدند و شب مسکین گرفتند
شکن در هم زدند و چین گرفتند
تمام کوه بر معراج میرفت
شهان در جان من شاهین گرفتند
سرم بر باد میشد دل بر آتش
زبان از وعدهی دیرین گرفتند
کمر در قتلگه بستند و در بر
مرا در خرقهی نسرین گرفتند
امان بردند و جان در خطّهی نو
به غسل بادهی تکوین گرفتند
سخن کوتاه و خاموشی وزان باد
که حلمی بهر این تضمین گرفتند
موسیقی: الف - راه بازگشت