باید به پرده رفتن، جام خطر کشیدن
از جامهها گسستن، بی جامه پر کشیدن
باید به جنگ منها با عقل در فتادن
بر کلّ هستی خویش خطّ حذر کشیدن
کشور به کشور از خود باید برون نشستن
تاریخ خویشتن را از خود به در کشیدن
این گونه رنج بردن مر رخصت شفا نیست
باید که هیکل درد هر شب به بر کشیدن
گر راحتی بخواهی زین چارمیخ وحشت
باید بسان آتش بی خویش سر کشیدن
جام خدا چو خواهی شب تا به شب چو حلمی
بار همه جهانها باید چو خر کشیدن