ای مصلحان! بر رویتان چشم جهنّم روشن است
از هیزم اعمالتان صد کوره روشن ز آهن است
ای رنگ بازان کلک! حالی شما در خون و کک
حالی شمایان بی بزک با دشمنانی هر برک
ای آمران! ای آمران! حالی شما در آتش اید
ای ناهیان! ای ناهیان! بر تاب آتش ها خوش اید؟
ای مادران! کو پس بهشت؟ با این رحم های پلشت
با شوهرانی بس کثیف، حقّ بهرتان دوزخ نوشت
ای خدعه کاران بنفش! ای بچّه بازان! ای خران!
ای نوکران زور و زر! ای لودگان! ای کودنان!
حالی شما وان زیرکی، آن خنده های خشمکی
آن عید و آن زار و عزا، آن گریه های زورکی
حالی شما وین حوریان کز بهرشان دل داشتید
این حوریان! خوش حوریان! کشتی چه در گِل داشتید
حلمی
نقّاشی از: آلن کوپرا