سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

از نان شب واجب تری

آه، رنج می شکفد و ترانه سر می دهد
آه رنج، تو بر جانهای عاشق از نان شب واجب تری.


چه جنگ خونبار است از آن لحظه که من بگویم و تو بشنوی
چه راههای تاریک است که من به پنهانی بر تیغ ها می نوردم
تا تو در بیرون آسوده باشی. 


آه چه دشنام ها که تو را می دهم ای عقل
و تو را که سربار و پروار عقلی،
و تو نخواهی دانست این از گنج ارزشمندتر است.


آه، عشق می گوید و تو نخواهی دانست
آه عشق، تو بر جانهای خوندیده دایه ای. 


چه سوزهاست که از میان سینه شعله می کشد
لب خندان و چشمان خندان و گونه ها شکفته
چه آتشهاست که چنین ما را از درون گرم داشته!


آه، سکوت سخن می گوید و کس نمی شنود
مگر آن گوش که از درون گشوده باشد.


آه رنج، در تو قد بالا باید کشید
و تو را باید جست به گاه نایابی
و چون گوهر شب تاب بر تاج سر باید نشاند
و با تو از آسمانها بالاتر باید پرید.


تو گوهر دلی ای رنج
و تو ای دل، پیر رنجی
وصلتان چه فرخنده!


حلمی | کتاب لامکان


موسیقی: TARABBAND - Hanna El Sikran

۰

شکوه خاموشی

جان برافراشته می گوید: می خواهم ناچیز باشم و هیچ اثر نداشته باشم. سر به زیر می فکند و از گوشه ها می گذرد. جهان آینه ی شکوه خاموشی او می گردد. 


سر برافراشته می گوید: می خواهم هر چه می گویم همان شود و عالم همه از آثار من پر شود. دهان ناپاک می گشاید و از عربده اش گوش عالم کر می کند. جهان او را به فراموشی می سپرد، چنانکه گویی هرگز زاده نشده است.


حلمی | کتاب لامکان

۰
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان