سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

حال خرابت از دم دانش و دین بشریست

حال خرابت از دم دانش و دین بشریست
از من خواب‌مانده و این نفس بی‌خبریست
 
ورد زبان شد عشق عشق، سوز دلی کجا کجا
پرده برون چه نقش‌نقش، وه که درون بی‌ثمریست
 
گفت تو را هزار بار نقش برون چه کار کار
چشم ببند و روح شو، نقش درون حور و پریست
 
آه از این جماعت گرد پیاله تشنگان
دست فشان و مست شو، رو که درون تو دریست
 
خواب شبانه راست بود، دوش پیاله‌ای بگفت
مذهب ماست مستی و هر چه به غیر کافریست
 
عشق چو لفظ هرز شد بر لب و جان یاوه‌گو
یاوه طلای ناب گشت، بین که هماره مشتریست
 
کعبه‌ی ماست جان او، قصّه‌ی ماست آن او
آن نهفته از نظر از همه نقل‌ها بریست
 
باده به جام توست هی، هی دم این و آن مرو
راه تو راست راه توست، وه که به جز تو نیست نیست

بانگ می است حلمیا، سوی نهان شتاب کن
حیّ علی الصّلاة دل بر زده‌اند چاره چیست

حال خرابت از دم دانش و دین بشریست | غزلیات حلمی

۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان