پیش از آزادی، طوفانی سهمگین
و پیش از طوفانی سهمگین
آرامشی کذایی ست
چنانچه پیش از یقین، شکّ
و پیش از شکّ
ایمانی دروغین است.
در سرم شوق طوفانهاست و در دلم طغیان هزار اقیانوس.
آرام آرام اجتماعی را که دیرزمانی ست از خود رانده ام به خود فرا می خوانم. آهسته آهسته زمان حجاب افکندنها و سر به باد دادنهاست. زمانه ی آزادی ست، لیک پیش از آن زمانه ی لرزه ها و رعدهاست.
آستین می تکانم و پا می کوبم.
چرا که زمانه ی خنده ها،
لیک پیش از آن زمانه ی آهها و دردهاست.
حلمی | کتاب لامکان