سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

کیفیت خورشید

«به من هیچ مربوط نیست که هیچ کس را روشن کنم.»


این سخن حق را به قلب خویش می‌دوزم و به خواب و از دنیا می‌روم، و با چنین حقیقت تابناکی از خواب و از  دنیا برمی‌خیزم.


روشنی، کیفیت خورشید است
چنانکه آزادی، کیفیت روح.


حلمی | کتاب آزادی
کیفیت خورشید | کتاب آزادی | حلمی
۰

به فریادی خمش گویم جز آزادی نمی‌دانم

به فریادی خمش گویم جز آزادی نمی‌دانم
ز جای غم مپرس از من که این وادی نمی‌دانم
شعف از درد می‌خیزد، چو زن بر مرد می‌خیزد
ز جانم گرد می‌خیزد، جز از شادی نمی‌دانم

حلمی

به فریادی خمش گویم جز آزادی نمی‌خواهم | رباعیات حلمی

موسیقی: Rajna - Glorian 

۰

تنها عصمت، تنها عظمت

تنها عصمت این است: جرأت خطا کردن، و جرأت گذر کردن از خطا.
تنها عظمت این است.


حلمی | کتاب آزادی

تنها عصمت، تنها عظمت | کتاب آزادی | حلمی

۰

برو ای روح به خانه‌های شاد..

برو ای روح به خانه‌های شاد! برو ای روح به آبادی‌های آزاد! برو آنجا که هنر می‌دانند، رقص می‌فهمند و آزادی. برو آنجا که عشق از شش سو سرازیر است و خاصان چو تو می‌رقصند و آوازها از تو زیبا برمی‌آرند. برو ای روح به خانه‌های آباد! این تیغ عشق بود که گردنت برید. 


غیرت عوعو کرد، فرداش سپیده‌دم گردن زدم. عصب برآمد و جوشید، غضب لنگید و خروشید، فرداش سپیده‌دم گردن زدم. شب بود و ظلمات تا انتهاش می‌گسترید. شب بود، شبی تلخ، تب‌کرده از سقوط، لرزیده از فروپاشی. آری، تو شب فرو می‌پاشی! 


شب توفیده نالید،
 روسیَه زارید،
 تا بلکه نجاتی. 
فرداش سپیده‎دم گردن زدم.


حلمی | کتاب آزادی

برو ای روح به خانه‌های شاد.. | کتاب آزادی | حلمی

موسیقی: Irfan - Ispariz

۰

وقت فنا شدن است

انسان در پیشگاه عقاید امروز خویش، فردا سرشکسته است. چه خوش است نگاه بی‌نظر، عقیده‌ای نپروراندن، عشق را گذاشتن تا در جان بچرخد و برقصد و بخواند آن آواهای بهشتی را. 


چه خوش است بی‌جانبی، آنگاه که جانب‌ها در هم‌اند و دشمن امروز دوست فرداست. چه خوش است بغض‌ها فروشستن، کینه‌ها از قلب زدودن و خویش را گشودن بر هر چیز که خداوند ما را بدان مایل است، تو بگو ما را با آن سر دشمنی باشد. 


وقت فنا شدن است، یعنی از خویش و عقاید و عقده‌های خویش خلاصی یافتن. وقت مردن است، یعنی این تن که فرو می‌ریزد، تن نو با سر نو، قلب نو، و جان نو برمی‌خیزد. چه خوش است چنین مردن، چنین نو شدن.


جزءجزء از تمام خویش برخاستن، زندگی را به تمام خواندن، و روح را به کّل آموختن، دیدن، شنیدن، به کار بستن. تن خویش چون سرزمین خویش دوست داشتن، و از تن خویش، این سرزمین خویش، به تمامی در روح به پا خاستن. راه لطیف خدا، کار دشوار عشق.


حلمی | هنر و معنویت
کار دشوار عشق | هنر و معنویت | حلمی
۰

شر نجستم تا شَرَم ویران کند

شر نجستم تا شَرَم ویران کند
در برابر خیر من عصیان کند


خیر هم در جوب دل انداختم
دل بداند خیر و شر چون جان کند


روح بودم روح گشتم عاقبت
این چنین فهمی تو را انسان کند


خامشی در آتشی بنشسته بود
عشق آری عاقلا این‌سان کند


این حجاب سخت را آتش خوش است
دل سرِ پیچیدگان عریان کند


خانه را از پایه باید ساختن 
بهر این پیرایه حق توفان کند


وقت مِی شد حلمیا تسلیم باش
حق نه هر لب‌تشنه‌ای مهمان کند

شر نجستم تا شَرَم ویران کند | غزلیات حلمی

موسیقی: Hans Zimmer - Lost but Won

۰

از خویش رها می‌خوانم

حال من همه‌ی این‌ها را تکّه‌تکّه می‌خواهم، همه این‌ها را پاره‌پاره می‌خواهم. هر که بر سر جان خویش، به پای تخت خویش، به پایتخت خویش می‌خواهم. حال همه را به پایتخت خویش می‌خوانم.


همه را بر سر جان خویش می‌خوانم، بر سر جای خویش. هر که به دین خویش، به سرزمین خویش می‌خوانم. آنک برادران توأمان. 


زنان به آستان خویش می‌خوانم و مردان به آستان خویش، و هر دو از خویش رها می‌خوانم.


حلمی | هنر و معنویت

از خویش رها می‌خوانم | هنر و معنویت |‌ حلمی

۰

چیست مردن؟ رستن از..

چیست مردن؟ رستن از پیراهنی
پر کشیدن از تنی سوی تنی
زندگی امّا ورای پرسه‌ها
جاری است آنسوی این چرخ دنی

حلمی

چیست مردن؟ رستن از پیراهنی | رباعیات حلمی

۰

بلی آزادجانم من، رها از نام و نانم من

خروش زندگی دارم، نمی‌دانی چه بیدارم
نمی‌دانی چه هر شبها به خاک عشق می‌کارم


نمی‌دانی چه دردی در تمام روح می‌پیچد
تو خوشحالی نمی‌دانی چه بهرت در تب نارم


نمی‌د‌انی چه مرگ‌آساست عبور عشق از جانم
تو در خوابی نمی‌دانی چه در کوران پیکارم


شبانم کوه می‌ریزد، به روزان سیل می‌بارد
به هر دم قبض صد روحم به هر گامی که بردارم


تو در بزم برون عشق به خلقان ناز می‌ریزی
که من جان در دم آتش به جان عشق بسپارم


سرور خلق آن تو، حضور خلق نان تو
حضور عشق هم با من که بهرش روح می‌بارم


بدان دم تا هنر ریزد برون از حجره‌ی مردی
سراسر سوز می‌گیرم، دمادم نور می‌خوارم


دمادم لرز می‌آید ز چاه ظلم شیطانی
که تو آزاد می‌گردی و من در بند پندارم


بلی آزادجانم من، رها از نام و نانم من
به غیبت در عیانم من که در معراج دوّارم


به حلمی پاکْ نوح‌افکن، به جامی سرخْ روح‌افکن
ز اوج قلّه‌ تا پایت سراپا هیچ‌مقدارم

خروش زندگی دارم، نمی‌دانی چه بیدارم | غزلیات حلمی

موسیقی:‌ Parov Stelar - The Sun

۰

چنین گفت عشق

Photo Manipulation by Akshay Naik

جان به حقایق نیاز دارد، نه به احکام. حکم هرچند برای طبع خام دواست، و فرمان گرچه برای عقل شفاست، لیکن برای قلب، حقیقت نوشداروست و بر جان تنها حقیقت رواست.


قلب، خون تازه می‌خواهد، نه خون مرده‌ی مردابها و خوابها و سرابها. آب باید از سرچشمه بجوشد. آب تازه، آب روح. آب عشق، آب نَفَس. جان عاشق، زندگی می‌خواهد، رقص می‌خواهد، تپندگی و تپیدن می‌خواهد، نه فقه، نه شر، نه قفس.


" قلب، آزادی می‌خواهد.
و آزادی آنِ من است،
و در دامان من است.
پس به سویم این مردگی‌ها بها کنید.
بمیرید و هنر زنده شدن فرا آموزید."
چنین گفت عشق.
با آن نگاه خیره،
آن چشمان خون.


حلمی | هنر و معنویت

۰

ای رهرو بکوش تا که بر باد شوی

ای رهرو بکوش تا که بر باد شوی
در رنج ز بار خویش آزاد شوی
ای عاقل بیهوده‌ی سودا اندیش
از عقل فسرده خیز تا شاد شوی

حلمی

ای رهرو بکوش تا که بر باد شوی | رباعیات حلمی

۰

هنر خود بودن؛ گور پدر دنیا!

در تمام رنج‌ها دوام آورده‌ام
دوام خواهم آورد،
در تمام دردها.
چرا که هنر خود بودن را می‌دانم.
چرا که می‌دانم هر بار 
چگونه سر برآورم و بگویم:
گور پدر سنّت‌ها!
گور پدر آیین‌ها!
گور پدر عزا و ادا!
گور پدر سال‌های نو!
و همه حال‌های هوا!


در تمام ایّام و ادوار دوام آورده‌ام،
چرا که می‌دانستم کیستم؛
من روحم،
ذرّه‌ی خدا.
و هیچ کس و هیچ چیز نمی‌تواند
از آن خویش در آوردم.


این بار به صدای رسا
فریاد می‌دارم
تا ابد تا همیشه:
گور پدر عزا و ادا!
گور پدر سال‌های نو!
گور پدر قدیم و جدید!


گور پدر دنیا!
من از آن توام.


حلمی | هنر و معنویت

هنر خود بودن | گور پدر دنیا | هنر و معنویت | حلمی

موسیقی: (KINO - Spokoynaya Noch (Calm Night

۰
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان