سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

لحظات ناممکن، کلام ناممکن

تنها می‌مانم تا رنج را پاس بدارم. مجرّدان روح، برکت شعف قدر می‌دانند. در این لحظات ناممکن، کلام ناممکن بر زبان می‌رانم. هیچ کس نمی‌تواند به این حریم راه یابد. هیچ کس نباید جانِ در انتظارِ سخن را به چشم سر ببیند. این احتضار هیچ کس نباید ببیند. نه، هیچ کس نباید به حریم کلمه راه یابد، اینجا که تنها منم و خداوندگارم. 


جان به سکوت آغشته، و در انتظار، تا دروازه‌ی مقدّر بگشایند. به گاه گشودن دروازه، هیچ کس را به حریم قدسی راه نیست. سکوت را می‌شنوم، صورتهای رخشان می‌بینم، در این عدم متجلّی. جان سرریزِ سخن است، دهان پر از مروارید است، نگاه‌داشتن نتوانم، بالا می‌آورم و می‌آسایم.


تنها می‌مانم،
تا آن روز که تنهای خویش به تن دیدار کنم؛
آن یار جان در آن سوی جهان.


حلمی | کتاب آزادی
لحظات ناممکن، کلام ناممکن | کتاب آزادی | حلمی
۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان