چهارشنبه ۲۸ خرداد ۹۹
به تلنگرهای سخت جان میخیزانی ای عشق. تو بگو مگر ما خیزرانیم؟ حرفهای تلخ در دهان ما میگذاری و حرفهای شیرین. حرفهای شیرین، شیرینیهای جان دیگران بیفزاید، و حرفهای تلخ جان ما به آتش کشد و ما را در آتش تو بسوزاند و پرّ و بال دهد.
تلخی میکنی ای عشق با ما، و شیرینی با دیگران. ما؛ ناچیزان زمین، بزرگان خدا؛ بزرگان کوچک تو. بهر آزاد ساختن جانهای لطیف از چنگالهای پلشت، ما را به خاک و خون میکشی و ضربات خویش چه بزرگوارانه عطا میکنی! رنجهای عالمیان لقمه میکنی و یکییکی دهان ما میگذاری. خواب از چشمهامان میزدایی تا کار تو کنیم.
چو ماه لب به خنده میگشاید:
خوشی ای دوست با بازیهایی که عشق با تو میکند؟
: خوشم ای ماه، ای نازنین! به خندههای تو ماه خوشم.
حلمی | کتاب آزادی
موسیقی: Gustavo Santaolalla - Babel