سه شنبه ۱۱ شهریور ۹۹
نادانی آمد و از نادانتری گفت. گفت عظمای عظمایان، فلان روحانی، عارف کبیر! فلان عالمی، - تو بگو فلان خری - شبی از کوچهی یکی از طلبگان خویش گذشت - تو بگو یکی از نوچگان و خرزادگان خویش - صدای ساز و آواز از خانه بر میخاست، سر به دیوار کوفت و عربده زد که این صدای شیطان است و شاگرد من، بندهای از خدا به طلبگی اهریمن درآمده است.
چنین نادانیها آدمی بسیار بشنود. چنین جهلها که باید ندید و نشنید. آخر تو خر! تو عالمی؟ عالم چیستی؟ عارفی؟ عارف چیستی؟ عارف عزا و نوحه و تحریرهای اهریمنی و گوشهها و دستگاههای شرم و ترس و رذالت؟ چنین کثیفیها آدمی بسیار ببیند. آخر تو صوفی، تو روحانی، تو عارف، آدم نه، تو بگو حیوانی؟ حیوان از تو میگریزد.
بلی، چنین عظمتها آدمی بسیار ببیند!
حلمی | کتاب آزادی