چهارشنبه ۲۶ آبان ۰۰
ای آینه رحمی کن تا خویش بیارایم
یا رب مددی فرما تا سوی تو باز آیم
یارا نظری افکن بر این تن بیپیکر
تا کشتی پیمانه تا خانه بپیمایم
افسانهی جان گفتن بی حرف تو بیراه است
راهت بنما تا خود زین آینه بنمایم
زان ساعت روحانی یاد آورم ای مرشد
بی خویش و تنم خوش باد یک لحظه بیاسایم
از جامه برونم کن تا جام به دست آرم
این جامه چو بدرانم با روح همآوایم
از شوکت پیمانه یک چشمه چو فاشم شد
زان ثانیهی خامش صد گونه به هوهایم
از چیست که میگویم وصف تو به صد تعبیر؟
شاید که یکی از صد با لطف تو بربایم
حلمی چو سَحوری زد در کوچهی بیخوابان
زنگار دل ایشان زان آینه بزدایم
موسیقی: Prequell - Part V