سه شنبه ۲۴ تیر ۹۹
این چشمها بستهاند، این جانها خوابند. مپندارید آن چشمها بستهاند، مپندارید آن جانها خوابند. این مردمان در غفلتاند، مپندارید آن مردمان در غفلتاند. آن مردمان جز بیداری نمیدانند.
تیغها - که همه برکتاند - بر جسم و ذهن و روان مظلومان فرود میآیند و جانها از طاق تن بیرون میکشند؛ جانها، از تن خستهی برنشسته در جای ناخجسته. آن تیغها؛ تیغهای مستکبران، بر آنها که عشق را دوست میدارند، و نه هنوز عاشقاند و نه هنوز سرّ عشق میدانند. باری تیغها برکتاند، که این جانهای خام از چنین دوزخها برهانند و بر سر جای جانِ خویش بنشانند، تا رازها بدانند، عشق بیاموزند و غمزهی خاموشی پاس دارند.