دوشنبه ۹ فروردين ۰۰
بر تو خوش این لحظه که آزادیات
رج زده بر حادثهی شادیات
بر من و ما این همه بیجا گرفت
گفت تو و هست خدادادیات
ثانیهای بود و به مستی گذشت
از می پرواکُش دامادیات
وصل چه وصلی که دم آتش است
سینهکِش کورهی الحادیات
گفت خدا دوش که من نیستم
کشت مرا شیوهی اضدادیات
داد زدی سوی عدالت که هست
مهدی پنهانشده! کو هادیات؟
شوخ منم کز شب تو آگهام
لیک نگویم سِر بیدادیات
حلمی پیداشده در ناکجام
دست خوش ای عشق به صیّادیات
ماه نو و راه نو و آه نو
فارغم از شمسی و میلادیات