سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

برهنه‌رقصیدن

با رفتن کمر جاده نمی‌شکند و با مردن زندگی از زادن باز نمی‌ایستد. با شکست و فروافتادن، قلّه سر خم نمی‌کند و با غریبانه در آسمان عزیمت به تیر ضحّاکان زمان غبار شدن، آسمان از بلندای خویش فرو نمی‌غلتد و به قامت پستان تن در نمی‌دهد. 

با خفتن روح چشمان بیداری نمی‌بندد، 
و آنگاه که نیستی پرده می‌پیچد
هستی جز برهنه‌رقصیدن نمی‌داند.

همه رفتگان به آهنگ خودند و همه آمدگان؛
پس بر آن که خود آهنگ رفتن کرده گریستن خطاست،
و بر آن که خود ترانه‌ی بازآمدن خوانده شادمانی بی‌اندازه.

حلمی - کتاب اخگران
برهنه‌رقصیدن | کتاب اخگران | حلمی
۰

چیست مردن؟ رستن از..

چیست مردن؟ رستن از پیراهنی
پر کشیدن از تنی سوی تنی
زندگی امّا ورای پرسه‌ها
جاری است آنسوی این چرخ دنی

حلمی

چیست مردن؟ رستن از پیراهنی | رباعیات حلمی

۰

طغیان روح، رنج تطهیر

آگاهی انسانی بسیار به کندی، به سختی و با مقاومت بسیار و با پرداخت هزینه‌های گزاف یاد می‌گیرد. چرا که نمی‌خواهد باور کند بالای او چیزی هست و چرا که او جز خود به چیزی باور ندارد، پس زندگی او را مچاله می‌کند و به دور می‌اندازد. در هنگام آسایش و ناز همه دهان گشاد دارند و در هنگامه‌ی توفان‌ها و مشقّات، ایشان که بنای آگاهی و هستی خود را با معنویت، هنر و با جان زندگی محکم نکرده‌اند و تنها با جسم زندگی نرد باخته‌اند بسان کلکی نحیف در امواج متلاطم هستی بلعیده می‌شوند.


آگاهی انسانی یک آگاهی ارتجاعی، متحجّر و عقب‌افتاده است و روح برای رهایی از این زندان تاریک و چرکین انسانی باید روشهای خلّاقیت را جستجو کند و زندگی خود را وقف موسیقی، هنرهای خلّاق و یا کلام حقیقی کند. ارواح مشفق برای خلاصی از انسان، و برای خدمت به انسان و جوامع انسانی خویش، خود را وقف انواع هنرها و روشهای معنوی می‌کنند. معنوی یعنی آنچه خلّاق است، بی محاباست، و سبکهای متحجّر و قالب‌بندی‌ شده، پر نقش و نگار و مینیاتوری، سنتّی، درونگرایانه و گوشه‌گیرانه، و روزمرده ی انسانی را به چالش می‌کشد، فرو‌ می‌ریزاند، پاره‌پاره می‌کند، آتش می‌زند و به باد می‌دهد. فرد معنوی، روحیه‌ای یاغی و انقلابی دارد و هنرمندان حقیقی چنین‌اند. فرد معنوی، هنرمند خلّاق روشهای زندگی‌ست. 


طغیان روح در ظرف آگاهی انسانی، سبب رنجها و مشقّات می شود، امّا این‌ها رنج‌های تطهیر و ارتقا هستند و از رنج‌های پوچ طلبها و امیال انسانی که سرآخر چیزی جز نکبت و خسارت بی‌معنا به جا نمی‌گذارند، هزاران هزار مرتبه، بی‌نهایت بار، ارزشمندترند. روح باید رنج تطهیر را بجوید، این رنج در شکافهای کوه آگاهیِ در حال ریزش او، آتش و موسیقی جاری می‌کند و در نهایت او را آزاد می‌سازد و پیرامون او را نیز غرقه در امواج برکت و وجد الهی می‌کند.


حلمی |‌ کتاب لامکان

طغیان روح، رنج تطهیر | کتاب لامکان

۰

در آغوش رنج؛ تا زیبایی

فاصله ی هر روح تا زیبایی به اندازه ی فاصله ی او تا رنج است. رنج، نه رنج پوچ به دست آوردنهای بشری، بلکه رنج از دست دادن و سبکبار شدن، رنجِ وا شدن و از خفتگی و نهفتگی بالا شدن؛ همچون یک گل با لمس نخستین تیغه ی آفتاب. 


رنج ها و گنج ها،‌ هماره،‌ تا ابد. آنکس که شعفِ پنهانِ جوشنده در رگ و ریشه ی زندگی را نمی شناسد، و آنکس که تپش هر روزه ی عدالت را در سینه ی زندگی نمی شنود، باید رنج را همچون معشوقه ای بجوید و خود را بی هیچ سخنی تسلیمش کند. 


رنج ها و گنج ها
هماره
تا ابد.


حلمی | کتاب لامکان

رنج ها و گنج ها | کتاب لامکان

موزیک ویدیو: "مدینا" از جاه خلیب

۰
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان