سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

سخت است آسان گشتن‌ات

سخت است آسان گشتن‌ات
از سر سوی جان گشتن‌ات
باری چو سدّ دل شکست
یعنی به جانان گشتن‌ات

حلمی

سخت است آسان گشتن‌ات | دوبیتی های حلمی

۰

برو بیرون شو از خود، خوش سفر کن

برو بیرون شو از خود، خوش سفر کن
برو آن سوی دیگر را نظر کن
برو آنجا که منزلگاه ماه است
سرای مهربانان خوش گذر کن
حلمی

۰

طریق خامش معراج گردی

طریق خامش معراج گردی
چنان بالاست این پنهان نوردی
که صد فرسنگی اش در گِل نشستند
هزاران بوعلی و سهروردی
حلمی

۰

به درون خویش برخیز و قیام عصر بنگر

به درون خویش برخیز و قیام عصر بنگر
بگشا عزیز این راه و امام عصر بنگر
چه نشسته در هوایی؟ تو کلام عشق بشنو
بنشین میان چشمان و دوام عصر بنگر

حلمی

۰

بامذهب و لامذهب هر دو پسر کفرند

بامذهب و لامذهب هر دو پسر کفرند
در چشم خدابازان ایشان بشر کفرند
فردوس چونان دوزخ، دوزخ همه چون فردوس
این دوزخ و این فردوس چوب دو سر کفرند
حلمی

بامذهب و لامذهب هر دو پسر کفرند - حلمی

۰

بتکان غبار شب را که جهات صبح گیری

بتکان غبار شب را که جهات صبح گیری
برو و بمیر از خود که حیات صبح گیری
برو سوی مرگ بازان، به جهان روح تازان
که ز جام سرفرازان درجات صبح گیری
حلمی

بتکان غبار شب را که جهات صبح گیری - حلمی

۰

ز چشم عاشقش اسرار پیداست

ز چشم عاشقش اسرار پیداست
که چشم عاشقش اسرارپیماست
نگار من اگر هم چشم بندد
قرار ما درون چشم برپاست
حلمی

ز چشم عاشقش اسرار پیداست - حلمی

۰

صحبت تنهایی و یار نهان و بهشت

صحبت تنهایی و یار نهان و بهشت
چیست در این چرخ پیر خوشتر از این سرنوشت؟
جان من و کشت دل، خاک تو و خشت گِل
سهم من آوای دور، سهم تو این چرخ زشت
حلمی
صحبت تنهایی و یار نهان و بهشت - حلمی

۰

افلاک خدا چو دم به دم می گردم

افلاک خدا چو دم به دم می گردم
هر لحظه ز خود چو شمع کم می گردم
از آتش دوست چون عَلَم می گیرم
هر ثانیه بیشتر عدم می گردم
حلمی

دوبیتی حلمی - افلاک خدا چو دم به دم می گردم

۰

ما را به جهان سرایداران خوانند

ما را به جهان سرایداران خوانند
بر تارک شب شهاب باران خوانند
آنسوی زمان به عشق دربان خوانند
بر روی زمین شهان پنهان خوانند

حلمی

دوبیتی حلمی - ما را به زجهان سرایداران خوانند


۰

او که با عقلش به کار رنگ و بوست

دوبیتی حلمی

۰
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان