سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

در روح بیا..

ره پُرشرر و طرزِ فلک خشمین است
انسان، شبحی ز کینه زهرآگین است
برخیز از این گُدار بی‌آیینه
در روح بیا که راهِ آخر این است

حلمی

در روح بیا .. | رباعیات حلمی
۰

به خدا که بی‌خدایی به از این خدانمایی

به خدا که بی‌خدایی به از این خدانمایی
به خدا که کفر بهتر ز مذاهب هوایی
سر آن اگر نداری که ز خواب مرگ خیزی
دم آن گرفته این دل که ز مرگ خود در آیی

حلمی

به خدا که بی‌خدایی بِه از این خدانمایی | رباعیات حلمی

۰

ناگهان صبح بلند خوش رسید

ناگهان صبح بلند خوش رسید
دل به سامان تو بی کاوش رسید
خام بود و در شب بی‌انتها
سوختن آموخت تا خامش رسید

حلمی

ناگهان صبح بلند خوش رسید - رباعیات حلمی

۰

اهل محبّتیم، شما اهل کجاستید؟

اهل محبّتیم، شما اهل کجاستید؟ 
ما روح خلوتیم، شمایان که‌راستید؟
ما پرچم زمین که به جز خاک عشق نیست
بر آسمان زدیم، شما بر چه خاستید؟

حلمی

اهل محبّتیم، شما اهل کجاستید؟ | رباعیات حلمی

۰

ساقی سرنوشت من..

ساقی سرنوشت من، روح گرفت و خشت من
نیم‌نظر به کِشت من کرد و بزد سرشت ‌من
صد بُدم و نفر شدم، راهی و راهبر شدم
دوزخ زشت کُشتم و بَر شدم از بهشت من

حلمی

ساقی سرنوشت من.. | اشعار حلمی

موسیقی: Nikos Vertis - An Eisai Ena Asteri

۰

در خوابْ سحر دیدم در منزل بی‌حدّم

در خوابْ سحر دیدم در منزل بی‌حدّم
آنسوی دلِ عالم می‌چرخم و می‌گردم
در مستی بی‌پایان، هر آن به دمی از جان
می‌گردم و می‌خوانم: منْ دل، دل و منْ دم دم

حلمی

در خوابْ سحر دیدم در منزل بی‌حدّم | رباعیات حلمی

موسیقی: Prequell - Part XV

۰

ای عاشق دردانه برخیز به میخانه

ای عاشق دردانه برخیز به میخانه
این سد بِشِکن در بر با عزم حریفانه
برخیز و نمان بر در، این وصل به چنگ آور
چون وصل تو را خواند بگشا ره جانانه

حلمی

ای عاشق دردانه برخیز به میخانه | رباعیات حلمی

۰

ای عقل به راه عشق مدیونی چند

ای عقل به راه عشق مدیونی چند
سرگشته‌ی این وادی پرخونی چند
با جامه‌ی فخر و جاه چندی گشتی
امروز خراب و خُرد و مجنونی چند

حلمی

ای عقل به راه عشق مدیونی چند | رباعیات حلمی

موسیقی: Frank Steiner Jr. - Out there

۰

هنر کردی گر از اندام رستی

هنر کردی گر از اندام رستی
از این جغرافیای خام رستی
ز غرب شرّ و از شرق مجانین
به لیلاگردی یک جام رستی

حلمی

هنر کردی گر از اندام رستی |‌ رباعیات حلمی

۰

دوش می‌رفتم از آن معبد پنهان..

دوش می‌رفتم از آن معبد پنهان سوی دوست
زان ره بی در و بی پیکر تودرتویِ دوست
از ره خاک مرو، جاده‌ی دل خاکی نیست
زائر روح نباشی نرسی تا کوی دوست

حلمی

دوش می‌رفتم از آن معبد پنهان سوی دوست | رباعیات حلمی

۰

درون سینه‌ام غوغادلی خاست

درون سینه‌ام غوغادلی خاست
که از مغرب به مشرق شعله آراست
درون آتشی می‌سوزم از عشق
که آغازش نه اینجا و نه آنجاست

حلمی

درون سینه‌ام غوغادلی خاست | رباعیات حلمی

۰

آرام تویی، اگرچه آرامی نیست

آرام تویی، اگرچه آرامی نیست
فرجام تویی، اگرچه فرجامی نیست
بیدار منم به مردم خوابیده
تا میکده‌ی روی تو جز گامی نیست

حلمی

آرام تویی، اگرچه آرامی نیست | رباعیات حلمی

۰
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان