سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

خاموشی و تماشا

عبور از عمیق‌ترین راهروی تاریکی در پست‌ترین نشیب شب، به مشعلی فروزان از فرازناک‌ترین شعله‌ی سحرگاه. 


با تمام جان فریاد می‌دارم: ظلمت! ظلمت بیشتر! حالیا با تمام قوا! بتازید به سویم ای فرزندان تاریکی و از هیچ سلاح و سپاه کوتاهی نکنید!


از میان خیر و شر، هماره شر؛ چرا که آن خیرِ مماس نیز روزی شر است. 
از میان شر و شرتر، هماره شرتر؛ چرا که شروران هم‌آوایند. 
وانگاه والاترین انتخاب - هماره،‌ هر زمان، از ازل تا ابدالآباد عشق - :
بنشستن بر سر جای خویش، خاموشی و تماشا. 


که گفت خاموشی برترینِ نیکویی‌هاست،
که گفت تماشا والاترینِ کارهاست. 


حلمی - کتاب اخگران

خاموشی و تماشا | کتاب اخگران | حلمی

۰

دمدمان صبح..

دمدمان صبح در راهروهای معبد عشق پرسه‌ زدن
و چنین خطر کردن که بیرون و درون را لبالب هم مماس گذاشتن.


ایستگاههای ابدیت
مرزهای آتشین وصال
آنجاها که خدا را با معشوق خویشْ روح دیدار است
آنجاها که روح را با معشوق خویشْ خدا دیدار است
و هیچ کس نمی‌داند عاشق کیست و معشوق کدام است. 


در چنین مرزهای آتشین
که راز باید به جان نگاه داشته شود
پرسه می‌زنم
و بر بلندترین پرتگاههای حضور
خطر را به ناب‌ترین آوایش می‌رقصم
و به یقین می‌دانم
که از این بند باریک شعله‌ور به سلامت خواهم گذشت. 


حلمی | کتاب آزادی

دمدمان صبح.. | کتاب آزادی | حلمی

۰

رفیقان دل از راهی رسیدند

رفیقان دل از راهی رسیدند
به گرد یار دلخواهی رسیدند
به فرمانش شبانگاهی نشستند
به دیدارش سحرگاهی رسیدند

حلمی

رفیقان دل از راهی رسیدند | رباعیات حلمی

۰
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان