سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

و خداوند فرمود..

جنگجویان به نام عیسای مسیح شمشیر کشیدند، و جنگجویان به نام محمدِ الله. و شرق و غرب بر سر هم فرو آمدند. و خداوند فرمود: شمشیرها غلاف کنید، خشم باطل است. شمشیرها را شنیدند، باطل را نه. و خداوند فرمود: رقص و سرمستی حلال است. رقص و سرمستی را شنیدند، حلال را شنیدند، و چون شمشیر در ضمیر بود،‌ و باطل، پنداشتند رقص شمشیر و سرمستی از خون حلال است. و خداوند فرمود: همسایه، همسایه را دوست بدارد. همسایه را شنیدند، و چون شمشیر در ضمیر بود، و چون خشم در باطن، بر همسایه خشم ورزیدند و شمشیر کشیدند، کشتند، غارت کردند و در آب ریختند.


و خداوند فرمود: عشق بورزید و پیوندهای محبّت برقرار سازید و زنا نکنید. خشم در ضمیر بود، خشم ورزیدند. شمشیرها کشیدند،‌ پیوندها گسستند، و زنا گستردند و به جای عشق، صیغه‌های شرک و کبر و شهوت خواندند. 


جنگجویان اهریمن،‌ جنگ نمی‌دانستند؛ جنگ مقدّس بر نفس پلید. و آنگاه خداوند بر جنگجویان حقیقی خویش فرمود: و حال شما شمشیر حلم از غلاف مدارا بیرون کشید و به شکیبایی و شفقّت بی‌حد سره از ناسره بیرون کشید و جانهای عاشق به نزد من بازگردانید. و جنگجویان حقیقت شمشیرهای عشق از غلاف شکیبایی بیرون کشیدند. 


و خداوند بر جان عاشق خنده‌ای زد: نبردی نو آغازیده است. و جان عاشق روانه‌ی نبرد عظیم، خنده‌زنان و شاکر چنین پاسخ گفت: نبردی به نام تو، برای آزادی! و سپس توفنده و پیچان و سوت‌کشان از مارپیچ گردان هستی نامنتها به پایین فرو غلتید و بر زمین سخت و بی‌مدارا به لبخنده چشم گشود. 


حلمی |‌ کتاب آزادی

نبردی نو آغازیده است | کتاب آزادی | حلمی

۰

چشمه‌ی ابدی

عاشق نان از توکّل می‌خورد، نه از خلق. در کار دل هیچ آویختنی نیست. بند عاشق تنها از آسمان آویخته است. آن را نیز به‌وقت می‌گسلد.


از سرزمینی به سرزمینی، از قاره‌ای به قاره‌ای، از آسمانی به آسمانی. سفر مدام. هیچ ایستگاهی نیست، هیچ توقّفی نیست. هیچ کمالی نیست. سفره‌ی اکتشاف تا بی‌نهایت گسترده.


این چشمه
تا ابد می‌جوشد.


حلمی | کتاب لامکان

کار عاشق | چشمه ابدی |‌ کتاب لامکان | حلمی

تصویری از هرمس؛ ابتدا به عنوان پیامبر خدایان خدمت کرد. خدای تجارت، نجبا، بازرگانان، پیشه‌وری، راهها، مرزها، دزدان، حیله‌گری، ورزشها، مسافران، و پهلوانان ورزشی. خدای چوپانان، سفر، ادبیات و بخصوص شعر. دوّمین فرزند زیوس و مایا. وظایف گونه‌گون و متنوّعی به عهده داشت! 


موسیقی: دولچه پونتس - ترانه‌ی دریا
۰

برو بیرون شو از خود..

برو بیرون شو از خود، خوش سفر کن
برو آن سوی دیگر را نظر کن
برو آنجا که منزلگاه ماه است
سرای مهربانان خوش گذر کن

حلمی

برو بیرون شو از خود.. | رباعیات حلمی

موسیقی: [Worakls - Orchestra [Full Album

۰
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان