سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

چو به کار قتل خویشم همه در حیات عشقم

چو به کار قتل خویشم همه در حیات عشقم
بی‌خودی چو قسمتم شد همه در جهات عشقم
   
سوی من نگیرد آدم که سویی ندارد این کم
من سوی شما بگیرم که دم نجات عشقم
 
به شبان به روح خیزم که زمامدار روحم
به زبان روح گویم که شه فلات عشقم
 
زاهدان و حلقه‌بازان هر شبی به جوب ریزم
عاقلان به مرگ بیزم که دم ممات عشقم
 
شاعران و لغوگویان که دُم دراز دارند
همه را لگام گیرم، چه گویی که لات عشقم
 
خامشان به خواب بخشم هدیه‌های لامکانی
هر که جان دهد جهانی بدهم که ذات عشقم
 
حافظ صفات روحم، خادم جهان جانم
پرده‌دار آسمان و قاضی‌القضات عشقم
 
حلمی از سخن چه داند که همه زبان من اوست
من که‌ام؟ بگویمت هان! خازن لغات عشقم

چو به کار قتل خویشم همه در حیات عشقم | غزلیات حلمی

موسیقی: Glen Hansard - The Closing Door

۰

چون عقابان می‌آییم

ما چو عقابان می‌آییم، نه همچون کفتران لرزان. چو عقابان می‌نشینیم، چو عقابان برمی‌خیزیم. هرگز نهراسیده‌ایم، هرگز نمی‌هراسیم، چرا که هراس طعمه‌ی ماست. چرا که ما آزادیم، ما برادران حلقه‌ی ابدی روح. ما بالاتر از روح، ما رفیقان خدا. ما در خدا برخاسته‌ایم و زین پس تمام پیرامون ما، تمام جهان با ما برخواهد خاست. ما رنج را زیسته‌ایم و رنج را خندیده‌ایم و در تاریک‌ترین شبان به شعف رقصیده‌ایم. رنج با ما به پوچی خود خندیده است و به شکوه و لطف بی‌حدّ این زندگی، و به حقیقت طربناک هستی پی برده است. ما حجاب تاریک غم را از سر رنج افکنده‌ایم. 


گفت ما چون عقابانیم، چون عقابان می‌آییم. گفتم آری، چون عقابان، چون عقابان طلایی دشتهای بیکران و شاهبازان آن سلسله قلل بی‌انتهای خدا، و نه چون کفتران لرزان. چون عقابان می‌آییم، چون عقابان می‌نشینیم و چون عقابان برمی‌خیزیم. 


حلمی | کتاب لامکان


موسیقی: الکساندر برودین - در چمنزارهای آسیای میانه
۰
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان